گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
انوار العرفان
جلد هشتم
[سوره النساء ( 4): آیات 71 تا 76 ] ....



ص : 483
اشاره
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَکُمْ فَانْفِرُوا ثُباتٍ أَوِ انْفِرُوا جَمِیعاً ( 71 ) وَ إِنَّ مِنْکُمْ لَمَنْ لَیُبَطِّئَنَّ فَإِنْ أَصابَتْکُمْ مُصِیبَۀٌ قالَ قَدْ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیَّ
إِذْ لَمْ أَکُنْ مَعَهُمْ شَهِیداً ( 72 ) وَ لَئِنْ أَصابَکُمْ فَضْلٌ مِنَ اللَّهِ لَیَقُولَنَّ کَأَنْ لَمْ تَکُنْ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُ مَوَدَّةٌ یا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً
73 ) فَلْیُقاتِلْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یَشْرُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا بِالْآخِرَةِ وَ مَنْ یُقاتِلْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیُقْتَلْ أَوْ یَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتِیهِ أَجْراً عَظِیماً ( 74 ) وَ )
ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْ عَفِینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیَۀِ الظَّالِمِ أَهْلُها وَ
( اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ نَصِیراً ( 75
( الَّذِینَ آمَنُوا یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ الَّذِینَ کَفَرُوا یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ الطَّاغُوتِ فَقاتِلُوا أَوْلِیاءَ الشَّیْطانِ إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطانِ کانَ ضَعِیفاً ( 76
ص: 485
[سوره النساء ( 4): آیه 71 ] .... ص : 485
اشاره
( یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَکُمْ فَانْفِرُوا ثُباتٍ أَوِ انْفِرُوا جَمِیعاً ( 71
ترجمه و شرح .... ص : 485
خداوند متعال در این آیه مبارکه مؤمنان را میآگاهاند که در رو برو شدن با دشمنان ملاحظه کار خود را داشته باشند و اولین
سفارش خداوند متعال به رزمندگان اسلام بر گرفتن سلاح بیداري و آمادگی و انسجام در برابر تاکتیکها و پاتکهاي دشمن و
صفحه 238 از 275
نیرنگها و کارشکنیها و تفرقه افکنیهاي منافقان است زیرا اسلحه معنوي از تمام سلاحهاي مادي مهمتر و کاراتر است و در جهاد، فرد
فرد پیش نروند که شکستن و گرفتار ساختن ایشان آسان باشد و نیز در صفوف پراکنده نباشند که دشمن بر ایشان زود دست پیدا
کند بلکه بصورت گروههاي منظم باشند یا همه با هم بکارزار برخیزند.
اینک میفرماید:
اي کسانیکه بخدا و رسول ایمان آوردهاید براي دفع دشمن سلاح بیداري و آمادگی خود را حفظ نمائید و در دستههاي متعدد و
پراکنده و یا بطور دستجمعی بسوي دشمن حرکت کنید تا از نفوذ دشمن مانع گشته و بر او چیره و غالب گردید از این آیه استفاده
میشود که مسلمانان باید در تمام اعصار براي حفظ امنیت خود یک نوع آمادگی مادي و معنوي را دارا بوده و بطور دستجمعی
براي مقابله با دشمن شرکت نمایند.
(71)
ص: 486
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 486
اي گروه مؤمنان آلات حرب باز برگیرید بهر قتل و ضرب
کان شما را از شرور دشمنان باشد اسباب حذر در هر مکان
جمله پس بیرون شتابید از رجال مجتمع یا فرقه فرقه در قتال
یعنی آن نوعیکه باشد مصلحت در تفرق یا که جمع از هر جهت
(71)
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 486
قوله تعالی خُذُوا حِذْرَکُمْ.
حذر بر وزن فرس و علم یعنی پرهیز ولی راغب آن را احتراز از چیز ترسناك و هراسآور میداند چنانکه در آیه 64 سوره توبه
میفرماید:
یَحْذَرُ الْمُنافِقُونَ أَنْ تُنَزَّلَ عَلَیْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُمْ بِما فِی قُلُوبِهِمْ.
یعنی منافقان ترس دارند از آنکه سورهاي نازل شود و به آنها از ما فی- الضمیرشان خبر دهد. لکن با مراجعه بموارد استعمال این
ماده خواهیم دید که آن به معنی ترس نیست بلکه بمعنی پرهیز و احتیاط از خطر آینده است چنانکه در آیه 102 همین سوره
میفرماید:
وَ لْیَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُمْ. ص: 487
یعنی با احتیاط اسلحه خود را برگیرند معلوم است که مراد از حذر غیر از اسلحه است یعنی هم احتیاط بدارند و هم اسلحه برگیرند.
و از این ماده است:
حاذر یعنی احتیاط کار، مراقب، آماده و آنکه سلاح و وسیله ایمنی با خود گرفته است چنانکه در آیه 56 سوره شعراء میفرماید:
وَ إِنَّا لَجَمِیعٌ حاذِرُونَ یعنی فرعون گفت ما در قبال مؤمن و یاران او همه در احتیاطیم و آمادهایم و مراقب اوضاعیم.
صفحه 239 از 275
محذور یعنی حذر کردنی چنانکه در آیه 57 سوره اسراء میفرماید:
وَ یَخافُونَ عَذابَهُ إِنَّ عَذابَ رَبِّکَ کانَ مَحْذُوراً.
یعنی از عذاب خدا میترسند حقا که عذاب پروردگارت حذر کردنی است.
حذار بفتح اول یعنی بر حذر باشد مانند مناع یعنی مانع شو.
ص: 488
[سوره النساء ( 4): آیه 72 ] .... ص : 488
اشاره
( وَ إِنَّ مِنْکُمْ لَمَنْ لَیُبَطِّئَنَّ فَإِنْ أَصابَتْکُمْ مُصِیبَۀٌ قالَ قَدْ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیَّ إِذْ لَمْ أَکُنْ مَعَهُمْ شَهِیداً ( 72
ترجمه و شرح .... ص : 488
خداوند متعال در این آیه شریفه بیان میکند که در میان مسلمانان گروهی دورویان و ناتوانی هستند که در باره جهاد با دشمنان
کوتاهی نموده و امروز و فردا میکنند و این گروه هیچ هدفی برتر از مصالح شخصی خویش نمیشناسند و این بازنشستگان چنان
میپندارند که گریزشان از جنگ نعمتی است و بی شرمانه این نعمت را بخدا نسبت میدهند همان خدائی که از امر وي سرباز زده
و از یاري شریعت او پاپس کشیدهاند و میگویند خدا بر ما منت نهاد که در جنگ شرکت نکردیم و اگر با جنگجویان بودیم ما نیز
دچار این خطر میشدیم.
اینک میفرماید:
همانا در میان شما افراد سستی هستند که از خروج براي قتال تقاعد میورزند و هم دیگران را به سستی و کندي میکشانند این نوع
افراد اگر دیدند مصیبتی در جنگ بشما رسیده است میگویند خدا ما را مشمول نعمت و احسان أنوار العرفان فی تفسیر القرآن،
ج 8، ص: 489
قرار داد که ما با مجاهدان نبودیم تا شاهد آن مصیبت باشیم و آسیبی به بینم و خدا بمن لطف کرد که از این حادثه جان سالم بدر
بردم و شهید نشدم.
(72)
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 489
و ز شما هستند بعضی که درنگ باشد ایشان را برفتن سوي جنگ
گر که آید مر شما را محنتی ز انهزام و قتل ز اعدا نوبتی
آن منافق گوید این از ذو المنن هست فضل و نعمتی از بهر من
که نبودم با مسلمانان بجنگ پاي بختم نامد از گیتی بسنگ
صفحه 240 از 275
(72)
ص: 490
شان نزول .... ص : 490
کشف الاسرار و روض الجنان نوشتهاند که این آیه مبارکه در باره عبد اللّه بن ابی رئیس منافقین که تظاهر به اسلام مینمود و
مسلمین را از جهاد باز میداشت نازل گردیده است و گویند خطاب به او از جهت جنسیت و نسبت بوده نه از جهت ایمان زیرا از
لحاظ نسبت و ایمان ظاهري از مسلمین بشمار میآمده ولی از روي ایمان واقعی و حقیقی از مسلمین نبوده است و اگر گرفتاري و یا
هزیمت و جراحتی در جنگ بمسلمین روي میداد میگفت خدا بر ما نعمت داد که در جنگ با شما نبودیم جبائی نیز این عقیده را
پذیرفته است لکن مجاهد و حسن بصري و قتاده و ابن جریح و ابن زید معتقدند که این آیه در باره منافقین نازل گشته زیرا آنها
مسلمانان را از جهاد باز میداشتند و چنانکه مصیبتی در جنگ بمسلمین وارد میگردید آنها را مورد شماتت قرار میدادند.
ص: 491
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 491
قوله تعالی وَ إِنَّ مِنْکُمْ لَمَنْ لَیُبَطِّئَنَّ.
بطوء- لغت بطا یبطا بطاء و بطاء از باب شرف یشرف بمعنی درنگ کردن و آهستگی نمودن است و بطوء بمعنی آهستگی و درنگ
کردن و تأخیر در سیر و دیري و معطلی است ولی طبرسی و جوهري و قاموس آن را بمعنی مطلق تأخیر میدانند و این ماده را برخی
از اهل لغت و مفسران هم لازم و هم متعدي بکار بردهاند چنانکه در آیه مورد بحث گذشت که منافقین هم خودشان در حرکت
کندند و هم دیگران را تشویق به این کار میکنند و شاید با توجه به اینکه جمله از باب تفعیل است فقط معنی متعدي را داشته باشد
بدین معنی گاهی خودشان را وادار به کندي میکنند و گاهی دیگران را.
و از این ماده است:
ببطوء یعنی به آهستگی، یواش بطیء یعنی سست و شل و آهسته و تنبل بطیء الحرکۀ یعنی کاهل و کند و سست و تنبل و باب
افعال آن ابطاء است یعنی دیر کردن و بتأخیر انداختن و باب تفاعل آن تباطأ یعنی آهسته رفتن و کندي کردن و باب تفعیل آن تبطیا
که بمعنی مجرد آمده چنانکه باب افعال آن نیز بمعنی مجرد است بطاء بر وزن کتاب بمعنی ضد سرعت است.
ص: 492
[سوره النساء ( 4): آیه 73 ] .... ص : 492
اشاره
( وَ لَئِنْ أَصابَکُمْ فَضْلٌ مِنَ اللَّهِ لَیَقُولَنَّ کَأَنْ لَمْ تَکُنْ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُ مَوَدَّةٌ یا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً ( 73
صفحه 241 از 275
ترجمه و شرح .... ص : 492
خداوند متعال در این آیه شریفه بیان میکند چنانکه سپاه اسلام و مجاهدان با پیروزي و غنیمت از جنگ برمیگردند آنانکه در
خانه نشسته بودند پشیمانی میخورند که چرا در جنگی که غنائمی داشته شرکت نکردهاند آرزو میکنند که کاش با مجاهدان
بسیج شده بودند تا از غنیمت بهرهیی میبردند و چنین میپندارند که غرض از جنگ با کفار بدست آوردن مال و غنیمت از آنها
است و آن را رستگاري در جنگ میپندارند این است افکار پستی که در چنین جانهاي منافق و دو رو وجود دارد.
اینک میفرماید:
و اگر فضل و نعمتی از جانب حق بشما برسد و پیروزي بر دشمن نصیب شما گردد گوئی هرگز میان شما و آنها هیچگونه مودت و
دوستی نبوده تا پیروزي شما را پیروزي خود بدانند میگویند اي کاش ما هم با آنان بودیم و به پیروزي أنوار العرفان فی تفسیر
القرآن، ج 8، ص: 493
بزرگی نائل میگشتیم البته پیروزي و فوز عظیم از نظر آنان چیزي جز پیروزي مادي و غنائم جنگی نبوده است.
(73)
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 493
ور شما را آید از حق نعمتی از غنیمت یا که فتح و نصرتی
با ضعیفان این چنین گویند زود که مودت بینتان گویا نبود
یعنی او را با شما نبود و داد تا کند یاري شما را در جهاد
از غنیمت تا مگر چیزي رسد بر شما این حرفشان هست از حسد
کرده احمد بخل یعنی بر شما که نبرد او با خود از بهر غزا
کاش با ایشان بدم من در قتال بر دمی تا بهره زین زر و مال
آن جماعت مؤمنان را از جهاد سست میکردند از حقد و عناد
زان کند حق ذکر ایشان بر عباد از پس ترغیب مؤمن بر جهاد
(73)
ص: 494
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 494
قوله تعالی یا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَهُمْ.
لیت حرف تمنی و طمع که اسمش را منصوب و خبرش را مرفوع میکند.
این حرف گاهی در باره غیر مقدور بکار برده میشود چنانکه در آیه 23 سوره مریم میفرماید:
یا لَیْتَنِی مِتُّ قَبْلَ هذا یعنی ایکاش پیش از این مرده بودم. و گاهی هم در باره مقدور استعمال میشود چنانکه در آیه 79 سوره
قصص میفرماید:
صفحه 242 از 275
یا لَیْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِیَ قارُونُ و همچنین در آیه 27 سوره حاقه میفرماید:
یا لَیْتَها کانَتِ الْقاضِ یَۀَ برخی از مفسرین معتقدند که ضمیر لیتها راجع بموته اولی است یعنی ایکاش مرگ اولی که در دنیا چشیدم
کار مرا بپایان میبرد و فانی شده دیگر زنده نمیگشتم چنانکه در آیه 40 سوره نباء میفرماید:
یَقُولُ الْکافِرُ یا لَیْتَنِی کُنْتُ تُراباً
ص: 495
[سوره النساء ( 4): آیه 74 ] .... ص : 495
اشاره
( فَلْیُقاتِلْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یَشْرُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا بِالْآخِرَةِ وَ مَنْ یُقاتِلْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیُقْتَلْ أَوْ یَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتِیهِ أَجْراً عَظِیماً ( 74
ترجمه و شرح .... ص : 495
خداوند متعال در این آیه مبارکه مردم دلیر و جنگجو را که زندگی دنیا را به آخرت فروختهاند به دفاع از دشمن و جهاد در راه
اسلام ترغیب نموده و دستور میدهد باید کسانیکه دنیا را میفروشند و در برابر آن آخرت را میخرند به این کارزار گام نهند تا از
آن سطح فرو افتاده که در آن جاي دارند بالاتر رفته و بسطحی که شایسته انسان جانشینی خدا بر روي زمین است برسند و بدانند
که کوششها و فداکاریهاي آنان بهدر نمیرود و بی مزد نمیماند زیرا کسانیکه کارزار میکنند و با نوشیدن شربت شهادت از دنیا
میروند یا پیروزي و غلبه نصیب آنان میگردد در هر دو حال بپاداش بزرگی رسیده است.
اینک میفرماید:
کسانیکه زندگی دنیا را به آخرت فروختهاند بایستی در راه خدا و در راه اعلاء کلمه حق و یاري دین خدا با دشمنان خدا و دین او
بجنگند و کسیکه در راه ص: 496
خدا جنگ کند از دو حال خارج نیست یا در راه خدا کشته و شهید میشود یا بر دشمن پیروز گشته و غالب میگردد در هر دو
حال بزودي مزد عظیمی به او عطا خواهم کرد.
(74)
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 496
باید اعنی بر قتال آرند رو اهل ایمان در ره دین با عدو
آنکسانکه میفروشند از یقین این حیات دنیوي بردار دین
میدهد این دار فانی را ز دست بر سراي آخرت کان باقی است
و آنکه رو کرد از یقین بر کارزار در ره حق کشته شد پس ز افتخار
یا که غالب شد بدشمن بی ز بیم میدهیمش زود اجري بس عظیم
صفحه 243 از 275
غالب و مغلوبی او را قصد نیست کشتن و کشته شدن پیشش یکی است
قصد او رخسار جانان دیدن است پیش او در خون خود غلطیدن است
قصد عاشق ز امر جانان بندگی است او چه بند مردهگی و زندگیست
(74)
ص: 497
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 497
قوله تعالی فَسَوْفَ نُؤْتِیهِ أَجْراً عَظِیماً.
سوف- کلمه سوف حرف استقبال است که افعال مضارع را از حال بودن خارج نموده و به استقبال مخصوص میکند چنانکه در
آیه 30 سوره نساء میفرماید:
وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ عُدْواناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْلِیهِ ناراً.
و چهل و دو بار در ضمن آیات قرآن بکار رفته است.
ابن هشام سوف را در معنی مرادف سین دانسته و میان آن دو فرقی قائل نشده است اما دیگران معتقدند: زمان استقبال در سوف از
سین وسیعتر است زیرا زیادتی حروف دلالت بر زیادتی معنی میکند.
بعضی از دانشمندان گفتهاند فرقی که کلمه سین با سوف دارد این است که حرف لام بر سر سوف درمیآید بخلاف سین چنانکه
در آیه 5 سوره ضحی میفرماید:
وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضی اما بنظر ابو حیان حرف لام بر سر سین هم درمیآید و چون با افزودن لام بر سر سین در بعضی از
کلمات چند فتحه ایجاد میشود این خود باعث ناخوشایندي و سنگینی کلمه میگردد مانند لسیتدحرج لذا بخاطر احتراز از این
ناخوشایندي و زشتی بر سر دیگر افعالی که با حرف سین استعمال میشود حرف لام در نمیآورند.
ابن بابشاذ گفته: کلمه سوف اغلب براي تهدید بکار برده میشود مانند ص: 498
سوف نصلیه نارا بخلاف سین که براي نوید و بشارت استعمال میشود چنانکه در آیه 71 سوره توبه میفرماید:
أُولئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ.
و گاهی هم سوف براي بشارت و سین براي تهدید بکار برده میشود ضمنا طبق نوشته جوامع الجامع و گفته زمخشري کلمه سوف
مانند کلمه سین هم براي استقبال و هم براي تأکید بکار برده میشود.
ص: 499
[سوره النساء ( 4): آیه 75 ] .... ص : 499
اشاره
وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْ عَفِینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیَۀِ الظَّالِمِ أَهْلُها
( وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ نَصِیراً ( 75
صفحه 244 از 275
ترجمه و شرح .... ص : 499
خداوند متعال در این آیه شریفه حسن جوانمردي و عواطف قلبی مسلمانان را در برابر مردان و زنان و بچگان ناتوانی که ستم و
خواري میکشند بر میانگیزد و بیادشان میآورد که چگونه این مردم ناتوان و درمانده چشم براه رهائی دوخته و از خدا میخواهند
که آنان را از چنگال ستم و از خانه ظلم بیرون آرد و تقاضا میکنند که ولی و سرپرستی براي حمایت آنان فراهم کند.
اینک میفرماید:
اي مسلمانان شما را چه شده و چه چیز مانع شما است که در راه دین خدا و اعلاي کلمه حق و در راه یاري و استخلاص ناتوانان
مسلمین مکه از مردان و زنان و کودکان که در چنگال ستم مشرکین گرفتارند قتال و جهاد نمیکنید و این مسلمانان تحت فشار
کسانی هستند که دعا میکنند و میگویند خدایا ما را از این ص: 500
شهر مکه که اهلش ستمگرند بیرون ببر و از جانب خود براي ما سرپرست و متولی امري بفرست که کفایت امور ما را بکند و ما را
از دست این ستمکاران رهائی دهد و از براي ما از طرف خود یار و یاوري تعیین فرما که در غلبه بر این جفاکاران ما را نصرت
نماید.
درخواست این گروه تعلیم به مسلمانان است که هر چه را بخواهند از آفریدگار مسئلت نمایند زیرا خداست که بر حسب حکمت
خواستههاي مردم را از طریق جریان طبیعی برآورده میکند از این رو رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم در اثر لشکرکشی
بدون تلفات بطور غیر مترقب بفتح مکه نائل گشت و بر کفار و بتپرستان استیلاء یافت و حرم امن الهی را از قید اسارت رهانید و
مسلمانان زیر شکنجه را رهائی بخشید.
ص: 501
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 501
مر شما را چیست اي مردان کار که نباشد میلتان بر کارزار
هم در استخلاص آن مستضعفین که اسیر کافرانند و غمین
از رجال و از نساء خورد و کلان تا که ایشانند اسیر کافران
کی شوید از رحمت حق بهرمند خود شما آزاد و ایشان زیر بند
ابر رحمت مؤمنان را فوق سر خیمه زد لیکن نبارد یک مطر
تا نگردند آن گرفتاران خلاص همچنین باشید عطشان عام و خاص
کان اسیران با خدا درد و سوز میبنالند از شبانگه تا بروز
کاي خداي زین قریه ده ما را خلاص کاهل او باشند ظالم بر ثقات
یا رب از این قریه کن ما را خلاص منتی بر ما گذار از اختصاص
بهر ما یکدوست از نزدیک خود میبگردان تا کند ما را مدد
هم بساز از نزد خود یاریکه او بهر ما باشد پناهی از عدو
شد دعاي آن جماعت مستجاب کرد فتح مکه احمد با شتاب
آنکه اندر دست اعدا بد اسیر شد بر اهل مکه ز امر حق اسیر
صفحه 245 از 275
(75)
ص: 502
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 502
قوله تعالی مِنْ لَدُنْکَ نَصِیراً.
لدن بفتح لام و ضم دال یعنی نزد ظرف مکان یا زمان است که مانند عند مفید معنی حضور است اما از لحاظ مکانی اقرب و اخص
از آن است و بمکان نزدیک دلالت دارد چنانکه میگویند:
لی عند فلان مال یعنی مرا در ذمه فلانی مالی است ولی در اینجا کلمه لدن بکار برده نمیشود چنانکه در آیه 1 سوره هود
میفرماید:
کِتابٌ أُحْکِمَتْ آیاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَکِیمٍ خَبِیرٍ.
یعنی کتابی است که آیاتش احکام سپس تفصیل یافته و از نزد حکیم خبیر است. این کلمه بکاف خطاب، ضمیر غائب، یاء متکلّم و
غیره اضافه میشود چنانکه در آیه 8 سوره آل عمران و 40 سوره نساء و 76 و 65 سوره کهف میفرماید:
وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَۀً- وَ یُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْراً عَظِیماً- قَدْ بَلَغْتَ مِنْ لَدُنِّی عُذْراً- وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً.
اما کلمه لدي ظرف مکان و اسم جامد است به معنی عند و گاهی در زمان نیز بکار برده میشود و بضمیر و اسم ظاهر نیز اضافه
میشود چنانکه در آیه 54 و 25 سوره یوسف میفرماید:
إِنَّکَ الْیَوْمَ لَدَیْنا مَکِینٌ- وَ أَلْفَیا سَیِّدَها لَدَي الْبابِ.
ص: 503
[سوره النساء ( 4): آیه 76 ] .... ص : 503
اشاره
( الَّذِینَ آمَنُوا یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ الَّذِینَ کَفَرُوا یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ الطَّاغُوتِ فَقاتِلُوا أَوْلِیاءَ الشَّیْطانِ إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطانِ کانَ ضَعِیفا ( 76
ترجمه و شرح .... ص : 503
خداوند متعال در این آیه شریفه هدف هر یک از لشگر اسلام و کفر را بیان کرده و میفرماید: اهل ایمان بر اساس عقیده و نشر
توحید و گسترش عدل در جهان با کفار میجنگند تا عناصر ناپاك را از صفحه گیتی براندازند و آثار شرك و کفر را محو کنند تا
آنکه خداپرستی و عدل در جامعه بشر حکومت کند و افراد بشر یکتاپرست شوند اما کفار و مشرکین در قطب مخالف قرار گرفته و
نور فطرت را در خود خاموش نموده و جز فساد و گمراهی مردم هدفی از جنگ ندارند لذا در یک لحظه همه هدفهاي جنگ
ترسیم گشته و خطوط میدان نبرد آشکار میگردد یعنی آنانکه ایمان آوردهاند در زیر پرچم حق مطلق صف میکشند تا قانون و
شریعت او را روان گردانند و آنان که کافر شدند در زیر پرچم باطل مطلق گرد میآیند تا باطل را بر حق چیره کنند؟ سرکشی را بر
صفحه 246 از 275
دادگستري پیروز گردانند اما طاغوت ص: 504
و قدرتهاي طغیانگر هر چند بظاهر بزرگ و قوي جلوه کنند لکن از درون زبون و ناتوانند زیرا متکی به نیروي لایزال الهی نیستند و
بلکه متکی به نیروي شیطانی میباشند و نقشه شیطان نیز همانند قدرتش ضعیف است.
اینک میفرماید:
کسانیکه ایمان آوردهاند در راه طاعت خدا جهاد و قتال میکنند و کسانیکه بحال کفر ماندهاند و بر حقیقت پردهپوشی در راه
طاغوت و ظلم و طغیان میجنگند پس شما مسلمانان با دوستان شیطان بجنگید و نیرو و تعداد و تجهیزات آنها شما را نفریبد زیرا
ولی و مولاي شما رحمان است و مولاي آنها شیطان است و کید شیطان مانند قدرتش بسی ضعیف است.
(76)
ص: 505
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 505
آنکسانکه بگرویدند آشکار میکنند اندر ره حق کارزار
کافران هم میکنند از عقل تنگ در ره طاغوت با اخیار جنگ
پس برید از دوستان دیو سر نیست هیچ از کید شیطان سست تر
آنچه بنماید نباشد جز فریب میگریزد در نبرد از یک نهیب
آنکه دائم در جهاد اکبر است واقف از وسواس نفس ابتر است
در نظر دارد نمود شیر و ببر چون کنی رو نیست غیر از نقش قبر
اندکی گر پافشاري در غزاش نیست بر جا هیچ جز اسم و عزاش
بر گذشته هاي و هوي شیر و پیل مانده است از پهلوان باد سبیل
فرو زورش در تقابل یکدم است آنکه با آندم شکیبد رستم است
و آنکه باشد لغو عهد و سست بند زود افتد آن کپک را در کمند
مرد این میدان نباشد هر تنی کو بگو حیدر دلی شیر افکنی
گفتهام از رزم او صد بار و باز گفت خواهم چون به او دارم نیاز
(76)
ص: 506
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 506
قوله تعالی إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطانِ کانَ ضَعِیفاً.
کید- یعنی خدعه، حیله، تدبیر، نیرنگ چنانکه در آیه 15 و 16 سوره طارق میفرماید:
إِنَّهُمْ یَکِیدُونَ کَیْداً وَ أَکِیدُ کَیْداً ...
یعنی کافران در ابطال امر خدا و اطفاء نور حق و ضرر رساندن به رسول و قرآن و دین حق به مکر و حیله و نیرنگ میپردازند و
صفحه 247 از 275
خداوند متعال در مقابل نیرنگ آنها بواسطه استدراج و امهال و مهر نهادن بر دلهاي آنها و پرده کشیدن بر گوشها و چشمایشان آنها
را مجازات نموده تا در قیامت به سزاي اعمالشان برسند.
کلمه کید اصولا در حیلههاي مذموم بکار برده میشود ولی بعضا در ممدوح نیز استعمال شده است چنانکه در آیه 183 سوره
اعراف میفرماید:
وَ أُمْلِی لَهُمْ إِنَّ کَیْدِي مَتِینٌ.
یعنی آنانرا در دنیا مهلت میدهیم همانا تدبیر و نقشه من محکم و استوار است.
و از این ماده است:
مکید اسم مفعول یعنی فریب خورده چنانکه در آیه 42 سوره طور میفرماید:
فَالَّذِینَ کَفَرُوا هُمُ الْمَکِیدُونَ.
یعنی آنها که کافر شدند فریب خوردگانند.
ص: 507
توضیحات .... ص : 507
قوله تعالی یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَکُمْ.
اولین سفارش خداوند متعال در این آیه مبارکه به رزمندگان و جهاد گران اسلامی برگرفتن سلاح بیداري و آمادگی و انسجام در
مقابل تاکتیکها و پاتکهاي دشمن و نیرنگها و کارشکنیها و تفرقه افکنیهاي منافقان است زیرا این اسلحه معنوي از تمام سلاحهاي
مادي مهمتر و کاراتر است تا جایی که در آیه 102 همین سوره میفرماید:
أَنْ تَضَعُوا أَسْلِحَتَکُمْ وَ خُذُوا حِذْرَکُمْ.
یعنی اگر از باران ناراحت شدید و یا مجروح و بیمار هستید میتوانید سلاحهاي خود را بر زمین بگذارید لکن همیشه سلاح بیداري
و آمادگی را برگیرید مبادا دشمن شما را غافلگیر کند و یا با خدعه و نیرنگ شما را متفرق و پراکنده نماید و ناگهان بر شما بتازد
بلکه همواره باید در حال آماده باش و حمله بطور دستههاي پراکنده و یا بطور دستهجمعی باشید یعنی آنجا که لازم است در
دستههاي مختلف وارد شوید و آنجا که ایجاب میکند همگی بصورت دستهجمعی بمیدان دشمن و مبارزه با آنان حرکت نمائید
ضمنا از کلمه جمیعا در این آیه شریفه استفاده میشود که این حکم مختص بدسته معینی نیست بلکه باید مسلمانان براي مقابله با
دشمن بدون استثناء شرکت نمایند و آنجا که ایجاب میکند همه با برنامه منسجم تهاجم را شروع نموده و در یک صف قرار
بگیرند و نباید که گروهی بسیج شوند و پارهیی سنگینی و سستی نشان دهند زیرا باین ترتیب عزیمتها أنوار العرفان فی تفسیر
القرآن، ج 8، ص: 508
سست میشود و نقشه جنگ متزلزل میگردد و در صفها پریشانی و پراکندگی رخنه میکند.
قوله تعالی وَ إِنَّ مِنْکُمْ لَمَنْ لَیُبَطِّئَنَّ.
در میان مسلمانان گروهی منافق هستند که در باره جهاد با دشمنان کوتاهی نموده خودداري مینمایند و اگر در جنگ بر مسلمانان
خطري متوجه شود مانند اینکه کشته یا مجروح شوند و یا هزیمت نمایند خواهند گفت خدا بر ما منت نهاد که در جنگ شرکت
نکردیم و اگر با جنگجویان بودیم ما نیز دچار این خطر میشدیم.
برخی از مفسرین نوشتهاند: مراد از جمله: وَ إِنَّ مِنْکُمْ لَمَنْ لَیُبَطِّئَنَّ مردم منافق است که با مسلمانان معاشرت دارند و بظاهر دعوي
اسلام میکنند خداوند متعال سوگند یاد کرده که این مردم منافق در اثر اینکه با کفار و مشرکین همدست و هم کیش هستند
صفحه 248 از 275
بهانهجوئی مینمایند و هرگز به کمک مسلمانان در جنگ با کفار شرکت نمیکنند.
تفسیر انوار درخشان مینویسد: بقرینه اینکه جمله یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا روي خطاب بمسلمانان است در مقام سرزنش به گروهی از
آنان که در ایمان ضعیف هستند برآمده که بهانهجوئی آنها از جنگ سبب سستی و مسامحه سایرین نگردد و خداوند متعال اهل
نفاق را گر چه بظاهر دعوي اسلام میکنند هرگز اهل ایمان نمیخواند.
این افراد دو چهره در مقابل پیروزي و شکستهاي مؤمنین واقعی فورا قیافه خود را عوض میکنند و هیچوقت در غمها و گرفتاریها با
آنان شریک نمیشوند و در مشکلات همکاري نمیکنند لکن انتظار دارند در پیروزيهاي آنها سهم بزرگی داشته باشند و مانند
مؤمنان و مجاهدان واقعی امتیازاتی داشته باشند.
اینگونه مردم با طبیعتی که دارند و با کردار و گفتاري که مینمایند در ص: 509
برابر دیدگان همه آشکارند و چنان است که گوئی در زیر ذرهبینی قرار گرفتهاند و همه انگیزهها و نیات و اسرار ایشان پیداست
چنین مردم در زمان پیغمبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم بودند و در هر زمان و مکان دیگر نیز هستند اینان منافقان و دورویان و
ناتوانانی هستند که هیچ هدفی برتر از مصالح شخصی خویش نمیشناسند و به افقی بالاتر از وجود خود نظر ندارند دنیا را چنان
میخواهند که بر گرد یک محور بچرخد و آن محور شخص ایشان است که آنی هم آن را فراموش نمیکنند این مردم اگر
بمجاهدان چشم زخمی برسد شادي میکنند و چنان میپندارند که گریزشان از این بلا نعمتی است و بی شرمانه این نعمت را بخدا
نسبت میدهند و نمیدانند که بلا کشیدن در راه بالا بردن کلمه خدا فضیلتی است که خداوند آن را بهر که از بندگان خویش که
بخواهد ارزانی میدارد و اما اگر مجاهدان پیروز شوند و به غنیمت و خرسندي الهی که همه فضل خداست برسند آنان که در خانه
نشسته بودند پشیمان میشوند که چرا در جنگی که غنیمت داشته شرکت نکردهاند این است افکار پستی که در چنین جانهاي منافق
و دو رو وجود دارد.
قوله تعالی فَلْیُقاتِلْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یَشْرُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا بِالْآخِرَةِ.
براي اعزام به جبهههاي و جهاد در راه خدا باید افراد سست و ناتوان و منافق و همچنین اشخاص دنیا طلب را کنار گذاشت و تنها
افرادي به میدان جنگ فرستاد که خریدار آخرت و فروشنده زندگانی دنیا باشند و در راه خدا بجنگند نه براي کسب غنائم یار یاور
خود نمائی. کارزار باید در راه خدا باشد و اسلام جز در این راه کارزاري نمیشناسد جنگ براي بدست آوردن غنیمت و
جهانگیري و مباهات در اسلام نیست خدا میخواهد که عدل و نیکی و حق در این سرزمین عملی گردد و این است راه خدا که
مسلمان جز در آن راه بجنگ و جهاد بر نمیخیزد پس باید ص: 510
کسانی که دنیا را میفروشند و آخرت میخرند به این کارزار گام نهند و بدانند که کوششها و فداکاریهاي ایشان بهدر نمیرود و
بیمزد نمیماند و هر که بر این نیت کارزار کند و با نوشیدن شربت شهادت از دنیا برود یا پیروزي و غلبه نصیب او گردد در هر دو
حال بپاداش بزرگ رسیده است اما آنانکه بر دشمن چیره شده و حریف را از پاي درآوردهاند گر چه از جنگ بهره برده و پاداش
آنان ذخیره شده ولی ممکن است در آینده خطا و تخلفاتی از آنان سر بزند و کوششهاي خود را خنثی و بیهوده نمایند و اجر و
پاداش ذخیره شده خود را برایگان از دست بدهند زیرا ملازمت رکاب رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم و جهاد در راه اسلام
مانند سایر عبادات از مقتضیات سعادت ابدي است و مشروط به این است که با ایمان زندگی خود را بپایان رسانند.
اما سخنان مفسرین ابو الفتوح رازي در ذیل این آیه نوشته:
کلمه شري هم به معنی بیع است و هم خریدن و مراد در اینجا بیع است یعنی آنانکه دنیا را بفروختهاند به آخرت یعنی دنیا را رها
کرده و به آخرت چسبیدهاند.
مجمع نوشته: ممکن است مقصود این باشد که زندگی دنیا را به نعمتهاي آخرت میفروشند یعنی از آنجا که تصمیم بر جهاد دارند
صفحه 249 از 275
جان و مال خود را در راه خدا بذل میکنند و در مقابل آخرت آنها را میفروشند و با آخرت مبادله میکنند فخر رازي مینویسد:
ممکن است یشرون بمعنی یشترون باشد یعنی میخرند.
و گفتهاند: این جمله خطاب بمنافقینی است که از جنگ در احد خودداري کردند لذا معنی آیه چنین میشود آنهائیکه دنیا را بر
آخرت ترجیح میدهند سودي نمیبرند مگر اینکه در راه خدا بجنگند.
أبو الفتوح در ذیل جمله فیقتل او یغلب نوشته: براي آن در برابر یقتل یقتل نگفت یغلب گفت که این عامتر است چه غلبه هم بقتل
باشد و هم بتاختن ص: 511
دشمن، چون دشمن را بشکند هم غالب باشد.
المیزان نوشته: کشته شدن را در این آیه بر پیروزي مقدم داشته زیرا ثواب شهادت بمراتب استوارتر است زیرا مجاهد پیروز گر چه
پاداش دارد ولی در خطر ارتکاب کارهاي ناشایستی است که آن پاداش را تحت الشعاع قرار دهد و ممکن است پس از کردار نیک
بکار زشتی دست به زند ولی شهید پس از آن دیگر زندگی ندارد مگر در بهشت خلاصه نتیجه شهید پاداش نقد دارد ولی مسلمان
پیروزمند پاداشش گرو کردار پس از آن اوست.
قوله تعالی وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ.
برخی از مفسرین نوشتهاند منظور خداوند متعال از ناتوانان در این آیه مبارکه گروهی از مسلمانان از قبیل سلمۀ بن هشام و ولید بن
ولید و عباس بن ابی ربیعه و ابو جندب بن سهیل میباشند که در مکه باقی مانده و قدرت بر هجرت نداشتند و از خدا میخواستند
که آنها را از مکه خارج و از فشار مشرکین خلاص نماید و خداوند هم دعاي آنان را مستجاب کرد و مکه بدست پیغمبر اکرم
صلی اللّه علیه و آله و سلم فتح شد و رسول خدا ولی و سرپرست آنها گردید و عتاب بن اسید را عامل خود در مکه قرار داد تا او
مستضعفین و بیچارگان را تقویت نماید و از آن پس آنها عزیز و ستمکاران ذلیل گشته جبران کسور گذشته بعمل آید.
نخواهی که باشد دلت دردمند دل دردمندان بر آور ز بند
دیدن زنان دل شکسته و کودکان ناتوان منظره بسیار هیجان انگیزي است که چون بر آن حالت پیران سالخورده ناتوان که از زیادي
عمر نیروي دفاع از خویشتن را ندارند افزوده شود تأثیر این منظره را در نفس بیشتر میکند و از نمایش دادن همه این مناظر براي
خواندن مردم به جهاد در راه خدا در این آیه استفاده شده و خود دیدن این وضع براي برخاستن بکار کفایت میکند بهمین جهت
است که دعوت مستقیم براي جهاد نشده و چنان است که گوئی اوضاع ص: 512
و احوال بزبان گویاي خود مردم را بکارزار دعوت کرده است از این روایت که تنها میپرسد چه چیز شما را از آن باز داشته است
که به این فریادها جواب گویید و بجنگ با دشمنان برخیزید.
ضمنا این آیه دلالت دارد بر اهمیت دعا زیرا خداوند حکایت کرده است که آنها دعا کردند و چون اثر این دعا در فتح مکه ظاهر
شد معلوم است که خدا دعاي آنها را مستجاب کرده است و گر نه نقل دعاي آنها در این آیه فایده نداشت.
قوله تعالی الَّذِینَ آمَنُوا یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ.
مرد جهادگر اگر معتقد شود که در راه حق و براي رسیدن به هدف عالی جنگ میکند و دشمن متجاوز و متعدي است و براي
بدست آوردن چیزهاي پست بجنگ برخاسته عاملی است که نیروهاي معنوي او را تقویت میکند و او را با کمال آرامش خاطر
بفداکاري و از خود گذشتگی و امیدوارد و همچنین اگر بداند تکیهگاه محکمتر و ذخیره کافیتر دارد و بداند که دشمن سست و
دو دل و متکی بر هواي نفس است روحیه معنوي وي بعالیترین درجه میرسد قرآن حال کسانی را که ایمان آوردهاند در برابر
دشمنانشان چنین بیان میکند که افراد با ایمان در راه خدا و آنچه بسود بندگان خداست پیکار میکنند ولی افراد بیایمان در راه
قدرتهاي ویرانگر و بدیهی است که چقدر نیروي شیطان تدابیر و نقشههاي وي در برابر قدرت و تدابیر الهی سست و ناتوان است.
صفحه 250 از 275
ضمنا دخول کلمه کان در جمله ان کید الشیطان کان ضعیفا بخاطر تأکید و دلیل بر این است که ضعف لازمه کید شیطان است و
در همه حال و همه وقت چه در گذشته و چه در آینده همیشه مکر او ضعیف است و مختص بحالی دون حال دیگر نیست و اینکه
خداوند متعال کید شیطان را ضعیف توصیف فرمودهاند بالنسبۀ بنصرتی است که خدا از مؤمنین میفرماید یعنی در مقابل یاري
خداوند براي مؤمنان کید شیطان را اثري نیست و بقول بعضی از مفسرین اخبار ص: 513
است از پیروزي مؤمنان بر کافران و یا بقولی دوستان شیطان را چون بصیرتی نیست و قتال آنها مبنی بر شبهه ولی قتال مؤمنان مبنی
بر حجت است کید شیطان را ضعیف و بی مقدار معرفی فرموده است.
از اینها که بگذریم اگر کسی پناه بدرگاه عظمت خداي خود نبرد شیطان دشمن قوي پنجه و انسان ضعیف را با اشارهاي نابود و به
پرتگاه دوزخ روانه میسازد زیرا ضعف شیطان در مقابل نیروي الهی منافات ندارد که بالنسبۀ به مریدان خویش توانا باشد.
بالاخره لشکر اسلام براي سعادت خود و اجتماع بشر جانبازي میکنند پروردگار نیز بر حسب نظام آفرینش و سوق بشر بسوي کمال
ولی و سرپرست آنان بوده و آنها را پرتوي از مظاهر رحمت خود قرار داده و آثار زندگی آنان را در جهان پاینده میدارد اما کفار و
مشرکین در قطب مخالف قرار گرفته نور فطرت را در خود خاموش نموده و نعمتهاي بیشمار پروردگار را نادیده گرفته و از خود و
غرض آفرینش جهان بیخبرند و جز فساد و گمراهی مردم هدف از جنگ ندارند لذا خدا این مردم فاسد را پیروان شیطان معرفی
نموده است.
ص: 514
روایات .... ص : 514
1) طبرسی در ذیل آیه یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا خُ ذُوا حِ ذْرَکُمْ. از امام محمد باقر علیه السلام روایت کرده که آن حضرت فرمودند: )
اسلحه را حذر گفتهاند براي آنکه آلت و وسیلهایست که حملات دشمن با آن دفع میشود.
2) تفسیر قمی در ذیل جمله قَدْ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیَّ از امام جعفر صادق علیه السلام روایت کرده که آنحضرت فرمودند: اگر اهل آسمان )
و زمین این جمله را بگویند که چه نعمتی است که بهمرهی رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم نبوده و در جنگ حضور نداشتیم
همه آنها در زمره کفار خواهند بود.
مرحوم علامه طباطبائی در ذیل این نوشتهاند: مراد شرك معنوي است نه کفري که پیرایه احکام ظاهري اسلام را از شخص دور کند
یا بقول بعضی از مفسرین مراد خطور کفر و ناسپاسی از نعمت است.
3) کافی از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام روایت کرده که پیغمبر فرمود فوق هر خوبی خوبی است تا بشهادت برسد و چون )
به این مقام رسید فوق آن خوبی نیست.
4) از پیغمبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم روایت شده که فرمودند: )
براي شهید از طرف خدا هفت خصلت است.
-1 در اولین قطره خون او تمام گناهانش آمرزیده میشود.
-2 سر او در دامن دو حور العین قرار میگیرد که غبار از صورت او پاك میکنند و به او مرحبا میگویند و او جواب میدهد.
-3 لباس بهشتی به او پوشانده میشود. ص: 515
-4 خازنان بهشتی درآوردن بوي خوشی براي او مبادرت میکنند که به بینند از دست کدام یک از آنها میستاند.
-5 مقام و منزل او به او ارائه داده میشود.
-6 به رفیق او اجازه گردش در تمام بهشت داده میشود.
صفحه 251 از 275
-7 نظر بوجه خدا میکند که آن راحت هر پیغمبر و شهیدي است.
5) عیاشی در تفسیر أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیَۀِ الظَّالِمِ أَهْلُها. )
از امام زین العابدین علیه السلام روایت کرده که آنحضرت فرمودند:
چون خدیجه و أبو طالب در گذشتند پیغمبر بسیار غمگین شد و از کفار میترسید بجبرئیل شکایت کرد این آیه نازل شد که
مهاجرت بمدینه کن.
ص: 516
تجزیه و ترکیب .... ص : 516
قوله تعالی فَانْفِرُوا ثُباتٍ أَوِ انْفِرُوا جَمِیعاً.
کلمه ثبات و همچنین کلمه جمیعا هر دو حال میباشند براي واو کلمه انفروا و کلمه لیبطئن جواب است براي قسم محذوف که
کلمه اقسم میباشد کلمه کان مخففه از مثقله و در اصل کانه بوده و ضمیر حذف شده است و کلمه یاء که قبل از کلمه لیتنی واقع
شده براي تنبیه است و کلمه فافوز بوسیله ان ناصبه که در تقدیر است منصوب میباشد و اصلش فان افوز بوده است.
قوله تعالی وَ مَنْ یُقاتِلْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیُقْتَلْ أَوْ یَغْلِبْ.
کلمه من شرطیۀ و جواب آن فسوف نؤتیه میباشد و کلمه فیقتل او یغلب عطف است بر یقاتل و جمله ما لکم مبتدا و خبر کلمه
مستضعفین بحذف مضاف و عطف بر کلمه سبیل اللّه است و تقدیرش چنین است.
فی خلاص المستضعفین من الکفار.
کلمه الذین عطف بیان است براي کلمه رجال و نساء و ولدان و کلمه الظالم صفت است براي کلمه القریۀ و فاعل آن کلمه اهل
میباشد.
ص: